این همان زندگی است که واقعا میخواهیم؟
نگاهی به تازه ترین آلبوم راجر واترز
165 شماره ماهنامه ی هنر موسیقی، 1396
نگارنده: محمد بیگی
هنر گاه از ضوابط اخلاقی فاصله میگیرد و ویرانگر میشود. خود منتقد اصلی خویش است و کنشی راستین است به جامعهی پیرامونش. حال راجر واترز پس از 25 سال با تازهترین آلبوم خود به دنیای موسیقی بازگشته است. او در تازهترین آلبوم خود همچنان پویا و متعهد عمل میکند؛ آلبومی با مدت زمان 54 دقیقه که تهیهکنندهی آن را نیگل گادریچ برعهده داشته است. میتوان گفت آهنگ واقعاً این همان زندگی است که میخواهیم؟ در ابتدا نوعی موسیقی مینیمالیستی را تداعی میکند که ویژگی آن ضرب یکنواخت، تنالیتهی واضح و نیز تکرار دائم الگوهای کوتاه ملودیک است. این تکرار را گیتار الکتریک که بهصورت آرپژ نواخته میشود و در قسمت بعدی پیانو برعهده گرفته است. ترانهی این آهنگ یکی از سیاسیترین قطعاتی است که راجر واترز در طول فعالیت هنری خود نوشته است. او در قسمتی از این ترانه از ترسی که گریبان بشر را فراگرفته است، سخن میگوید
ترس ما را در خط فکری خودمان نگه داشته است
ترس از تمام خارجی ها
از تمام جنایت هایشان
این همان زندگی است که واقعا میحواهیم؟
سپس از رنجها و دردهایی که او را آزار میدهد سخن میگوید و این بار با زبانی سرختر دونالد ترامپ ، رئیسجمهور آمریکا را احمق میخواند
هر لحظه دانشآموزی به زیر تانک میرود
آدمی بدبخت از کارش استعفا میدهد
خانمهای روسی بهفروش میرسند
روزنامهنگاری در زندان میپوسد
زندگی دختری جوان به قهقرا میرود
و هر لحظه یک احمق رئیسجمهور میشود
در ادامه، اقشار مختلف جامعه را تکبهتک صدا میزند و آنها را تماشاچیانی بیحس میخواند که تنها جلوی تلویزیون نشستهاند و نگاه میکنند
سیاهپوست و سفیدپوست
مکزیکی، آسیایی، از هر گونه و نژادی
مردمی از جزیرهی گوادلوپ، پیر و جوان
عجوزهها، مدلها، بازیگران، کارگران، دلیرمردان
ستارههای فوتبال، زندانیان، زنان رختشوی، خیاطها، هرزهها
مادربزرگها، پدربزرگها، داییها و عمهها
دوستان، معشوقه ها، بیخانهمانها
روحانیان، رانندگان کامیون، خانمهای کارمند
برای همین است که چیزی نمیبینیم و احساسی نداریم؟
یا اخبار تلویزیون همه ما را بی حس کرده است؟
آهنگ «چشم به راهش باش» از کارهای عاشقانهای است که در این آلبوم بهچشم میخورد. بهکاربردن سازهای زهی در آهنگ «دژاوو» که بیشتر به قطعهی «اگر خدا بودم» مشهور است، کاملاً بر صدای واترز مینشیند. گاون میلر در نقد خود دربارهی این آلبوم مینویسد: «سازهای زهی که در این آلبوم بهگوش میرسد یادآور آلبوم تحول دریا از بک است که ان جا هم نیگل گادریچ تهیهکنندگي آن آلبوم را در دست داشته است. تنظیمی که در آلبوم جدید راجر واترز بهگوش میرسد آن را بسیار خاص جلوه میدهد. بهکارگیری پیانو، درامز و سازهای زهی همزمان با هم این آلبوم را بسیا زیباتر کرده است. این یک اثر بزرگ و حماسی است. هنگامی که در این آلبوم به صدای واترز گوش میدهید انگار که او روبهروی شما نشسته است و برای یک ساعت به تو میگوید که «دنیای ما در حال رفتن بهجای نادرستی است
اکثر منتقدان این آلبوم را در مسیر دههی هفتاد آثار پینک فلوید قرار دادهاند و همین امر موفقیت این اثر را تضمین میکند. حال با مقایسهی آلبوم واترز و آلبومی که در سال 2014 از گروه پینک فلوید با عنوان «رودخانهی بیپایان» منتشر شد، مخاطب به فکر فرو میرود که آیا پینک فلوید بدون واترز حرف تازهای برای گفتن داشته است؟ آلبوم شخصی واترز بدون اعضای پینک فلوید مسیری جدی، آن هم با موسیقی بیتکرار دوران طلایی پینک فلوید را تداعی میکند. راجر واترز با یک تیر دو نشان زده است. او پس از 25 سال همچنان مانند یک خوانندهی سرکش راک اعتراض میکند. او بهتنهایی صدایی از موسیقی شگفتانگیز پینک فلوید ارائه میدهد