Farshid Arabi album 166 number of Art of music magazine Tehran / Iran , 2017

مرگ خاموش

نگاهی به تازهترین آلبوم فرشاد اعرابی

166 شماره ماهنامه ی هنر موسیقی، 1396

نگارنده: محمد بیگی

 

اگر بخواهیم دربارۀ موسیقی متال در کشورمان صحبت کنیم نمی‌توانیم از کارنامۀ فرشید اعرابی چشم بپوشیم؛ او از نخستین هنرمندانی است که توانست در ژانر هوی‌متال از وزارت ارشاد مجوز بگیرد و راه را برای بسیاری از هنرمندانی که به این ژانر از موسیقی علاقه‌مند هستند، باز کند. فرشید اعرابی سا‌ل‌ها است که به تدریس گیتار الکتریک مشغول است، شاگردان بسیاری را پرورش داده و در میان هواداران این ساز از احترام خاصی برخوردار است. وی با موسیقی سنگین، خشن و پرهیاهو که جزو بدنۀ اصلی هوی‌متال است به پیش می‌رود و کلام فارسی را به‌خوبی در دل این ژانر جای داده است. در همین راستا وی تازه‌ترین آلبوم خود را تحت عنوان «مرگ خاموش» منتشر کرد؛ اثری که در ساختار موسیقی خود در راستای آلبوم‌های گذشتۀ وی پیش می‌رود و در آن از اشعار عباس روشن‌زاده، محمد مفتاحی و مولانا بهره برده است. در این آلبوم نیما نواپور نوازندۀ درامز، محمد نیک نوازندۀ گیتار باس، آوا اعرابی نوازندۀ ویلن‌سل، هادی کیانی ضبط، میکس و مستر و در قطعۀ «به‌رقص آ» علی مؤمنیان به‌عنوان خواننده، وحید سلیمانی‌نژاد نوازندۀ کمانچه و افشین علوی نوازندۀ تار با وی همکاری کرده‌اند. طرح جلد آلبوم یکی از نکات منفی این اثر است که به‌چشم می‌خورد؛ طرح جلدی که می‌خواهد درک و دریافت مخاطب از اندیشه‌ای که در آلبوم نهادینه شده است را قبل از گوش دادن به موسیقی برای او فراهم آورد. نام آلبوم از مرگی سخن می‌گوید که به‌صورت تدریجی جهان ما را به سمت نابودی می‌کشد؛ اما این حس با نگاه کردن به این طرح به‌خوبی نمایان نمی‌شود و البته خود طرح هم از نظر تکنیکی برای این آلبوم ضعیف کار شده است

آهنگ اول «رها کن» نام دارد که فرشید اعرابی یکی از معروف‌ترین اشعار مولانا را در آن خوانده است. اعرابی در آلبوم‌های قبلی خود نیز از کلام این شاعر نام‌آشنا بهره برده است و علاقۀ وی نسبت به مولانا بر کسی پوشیده نیست. بسیاری از کارشناسان ادبیات معتقدند که این شعر هنگامی سروده شده است که مولانا در بستر مرگ بوده و او با رضایت تمام از مرگ استقبال می‌کند و مرگ را نوعی رهایی از زندانی می‌داند که در آن گرفتار هستیم. ابتدای آهنگِ «ساز کهنه» ما را به‌یاد قطعۀ بگذار تا فریادت را بشنوم از آزی آزبورن  می‌اندازد. (بیان این توضیح لازم است که در دنیای ادبیات، مفهومی به نام توارد وجود دارد؛ به این معنا که دو شاعر بدون آگاهی از حال و سخن یکدیگر شعری را شبیه به‌هم سروده‌اند) حال ابتدای قطعۀ نام‌برده در موسیقی اعرابی با آهنگی که از آزبورن به‌یاد آوردیم شبیه به‌هم است و اعرابی بدون آنکه قصدی داشته باشد ریتم آهنگی را ساخته است که تصویر اثر نام‌برده از آزبورن برای شنونده تداعی می‌شود. این شباهت‌ها گاه هنگامی روی می‌دهند که فردی قبلاً آهنگی را گوش کرده و آن ملودی در حافظه‌اش مانده است و به‌صورت ناخودآگاه آن را عرضه می‌کند. بدون شک فرشید اعرابی آن‌قدر اعتبار دارد که این مسئله به‌صورت اتفاقی روی داده است؛ رویدادی که در دنیای هنر برای بسیاری اتفاق می‌افتد و امری طبیعی به‌حساب می‌آید. در این آهنگ فرشید اعرابی به‌زیبایی از تکنیک هارمونیک مصنوعی  استفاده کرده است. فضای ابتدایی آهنگ «باز غروب و خستگی» بسیار مناسب با شعر است و کاملاً تداعی‌کنندۀ واژگانی همچون دلهره، تکرار و بغضی است که در متن شعر جاری ا‌ست. آهنگ «کرۀ خاکی» یکی از زیباترین قطعات این آلبوم است که با ریف بسیار زیبایی آغاز می‌شود و گیتار سولوی بسیار جذابی دارد. قطعۀ «ماه شرمسار» با ترکیب ساز کیبرد فضای زیبایی را برای مخاطب پدید می‌آورد؛ حسی که در آلبوم‌های قبلی اعرابی هم به‌چشم می‌خورد و هادی کیانی با تسلطی که به ساز کیبرد دارد فضاهای زیبایی را برای مخاطب پدید آورده است. آهنگ «شب‌زده» را می‌توان یکی از ترانه‌های سیاسی خوبی دانست که فرشید اعرابی در تمام آثارش خوانده است؛ جایی که او فریاد می‌زند

از ستاره‌های شب وقتی بی‌خبر شدیم

دیوارا قد کشیدن ما غریبه‌تر شدیم

فرشید اعرابی از‌ جمله هنرمندانی است که از مسیری که از ابتدا به ان اعتقاد داشته خارج نشده و همواره این تعهد را داشته است که اثر هنری جدی و درخور تأمل تولید کند؛ اما به‌داوری نگارنده واکنش وی نسبت به انتخابات درست رو‌در‌روی تفکر موسیقی اعتراضی قرار گرفت که وی سال‌ها در این حوزه فعالیت داشته است؛ چرا که هم‌صدا شدن با ایدئولوژی که «جهان‌نگری و همانا نگریستن در جهان، انسان، اندیشیدن بر بنیاد و اصولی ویژه» را دارد؛ واکنشی است که شما را خواه‌ناخواه در مسیر حمایت از هژمونی سیاسی‌ای قرار می‌دهد که نتایج مطلوبی برای جامعۀ ما نداشته است. یادمان نرود که حمایت از سیاست‌مداری خاص اشکالی ندارد؛ اما به‌شرطی‌که تفکر و کنش آن فرد سیاسی در راستای ارائۀ حقوق مردم حرکت کند و در‌این‌ بین هنرمند باید با درک صحیح از شرایط موجود تشخیص دهد که حمایت از آن فرد شما را در راستای حمایت از آزادی یا رو‌در‌روی آن قرار می‌دهد

دیوید هیوم پرسشی ساده، اما جدّی را مطرح می‌کند. او می‌گوید چطور انسان‌ها از تراژدی‌ای لذت می‌برند که در دل خود با غم و اندوه همراه است؟ برای مثال وقتی به تابلوی نقاشی نگاه می‌کنیم که فقر و درماندگی بشر را تداعی می‌کند چطور غمگین می‌شویم و در‌عین‌حال از نگاه به ان نقاشی لذت می‌بریم؟ از نگاه نگارنده پاسخ این‌گونه است که ما از آن اثر لذت می‌بریم، چرا که واقعیت موجود جهان ما را به‌یاد می‌آورد و این واقعیت ما را به‌سوی اندیشه و در نهایت حقیقت راهنمایی می‌کند. تفاوتی است میان واقعیت و حقیقت؛ واقعیت آن چیزی که هست را نشان می‌دهد و حقیقت آن چیزی که باید باشد. فرشید اعرابی در ارائۀ کار هنری، واقعیت موجود و جهان خود را به‌نمایش می‌گذارد و از بازگویی واقعیت لذت می‌برد؛ زیرا به دنبال حقیقت و زیبایی استفرشید اعرابی در جلسۀ رونمایی آلبوم خود گفت: «اگر آلبوم «پنهان» را بهار زندگی من بدانیم، «مرگ خاموش» زمستان زندگی من است»

با امید به اینکه فرشید اعرابی مانند سال‌های گذشته به فعالیت خود ادامه دهد، همواره بهاری باشد و شاهد نشر آلبوم‌های تازه‌ای از وی در کشورمان باشیم